• وبلاگ : لــعل سـلـسـبيــل
  • يادداشت : من فقط مي خواهم از خيابان رد بشوم ...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 19 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    ممنون كه قدم بر كلبه ما نهاديد قدوم پاكتان را توتياي چشم خواهيم كرد چينش مطالبتون بسيار عالي بود . به نظر من همين روال را ادامه بدهيد .

    .

    .

    .

    .

    .

    قدوم پاك و حضور سبزتان را توتياي چشم خواهيم كرد

    نظرات ارزنده شما ياري بخش ماست

    سلام

    عجب حكايتي بود

    من هم روزانه كلي اتفاق برام ميفته اينطوري اما نميتونم مثل شما اينطوري جذاب بنويسمشون واقعا اين نعمتي است كه خدا به شما عنايت فرموده

    دوست گرامي

    ممنون از حضورتون و نظر محترمتون

    ما رو ببخشيد كه اين عكس رو زديم و موجب رنجش خاطرتون شديم

    به خدا خودم هم ازش خوشم نمياد ولي چكار كنم كه براي فهموندن بعضي چيزها به بعضي ها مجبره ادم چه كارهايي كه نكنه

    ولي منو عفو كنيد

    در پناه مهدي فاطمه پاينده باشيد

    + رضا 
    دوست عزيز، سلام
    شايد يک خير بود که در اين شرايط که اضطراب بي‌خبري از يک دوست (سارا يوسق رحيمي) گريبانم را گرفته، به حريم وبلاگت وارد شدم...
    قلم فوق‌العاده‌اي داري
    قلمت با روح من بازي مي‌کند...
    اميدوارم دفعه بعد در وضيعت روحي بهتر به دنياي مجازيت وارد شوم

    آروزي موفقيت و حسن عاقبت

    آبجي خانوم، يه هفته ت، سر اومد. آپ كن بينيم!!

    سلام عرضه مي نوماييم خاصه.

    سلام

    ببخشيد داستان تلخ ات كرد .

    حالا داستان نويسي ام خوبه ( زبون )

    راستي چرا نظر منو تاييد نكردي ؟

    سلام خوشحال ميشم بهم سربزني و در صورت تمايل تبادل لينك كنيم

    مگر قم هم بوق بوق داره ؟

    اگر بوق بوق هاي تهران را ببيني چه مي گويي ؟ ( زبون )

    سلام

    خدا نعمت بوق وبعدش ترمز يا نه ترمز وبعدش بوق رو از ما نگيره!!!

    به علاوه يه انتقادك، به نظرم اين متن قلمش به پختگي متون قبلي نبود البته فقط نحوه نگارش نه محتوا...

    پاسخ

    سلام دوست عزيز ؛ من به نظرات متفاوت شما عزيزان توجه مي كنم . منتهي بعضي ، نوشته ي طنز رو مي پسندند و بعضي ديگه تحليلي . خود شخص بنده هم اصلا سبك خاصي ندارم براي نوشتن ، بيشتر به حسم در لحظه ي مورد نظر بستگي داره كه چطوراز كار در بياد . ممنون از شما .

    سلام

    جالب بود تشبيهاي قشنگي بكار برديد در عين تشبيه و طنز بودنش به واقعيت هم خيلي نزديك بود واقعيتي كه شايد روزي چند بار براي هر كدام از ماها اتفاق بيافتد مخصوصا بوق زدنها

    پايدار و سرافراز باشيد

    التماس دعا

    سلام

    راستش يه كمي ناراحتم به خاطر اينكه وقتم را براي خوندن اين مطلب گذاشتم.

    خداييش هيچ فايده اي برام نداشت جز اينكه وقتم تلف شد.

    نوشته هاي قبليت را خوندم و مي دونم چقدر زيبا مي نويسي. ولي نمي دونم اين يكي پستت را بر چه اساسي نوشتي؟ آخه هيچ پيامي برا من نداشت.

    اون پيام اخلاقي هم كه گفتي هم ضرورتي نداشت.

    مي بخشي هاجر خانم! راستش من جايي كه بايد تعريف كرد تعريف مي كنم ولي جايي كه تعريفي نباشه را هم بي رودربايسي ميگم و دوست دارم بقيه هم نسبت به من اينگونه باشند و تعريف الكي ازم نكنند.

    اميدورام هميشه از خوندن مطالبت مثل قبلي ها لذت ببرم. و تو هم از من دلگير نشي. اين فقط نظر شخصي من بود و خيلي مهم نيست.

    پاسخ

    سلام . اين هم يك نظر متفاوت بود كه براي اين پست گذاشته شده بود ... به هر حال انتقاد شما رو هم به گوش جان مي سپارم و سعي مي كنم مطالب بعدي از اين قوي تر باشه . ولي اين مطلب هم مخاطبان خاص خودش رو داشت . اي كاش مي گفتيد از كدوم مطالب قبلي لذت برديد ...

    سلام . آبجي هاجر خوبي ؟ مطلبت قشنگ بود و شيرين اما آخرش نفهميديم منظور راوي از اوني که هي بوق مي زد چي بود؟ مي شناختيش؟

    تا سلامي ديگه خدانگهدار

    سلام

    خوبين

    ميگم يادت تو يكي از اپام گفتم

    فقط كافي يه نفر پيدا شه كه فقط فقط يه جمله از اين

    نوشته هاي منو بخونه وفقط فقط يه لحظه بهشون فکر کنه

    يادته اون يه نفر تويي باي

    ببين بيچاره احمدي نژاد که تو ميخواستي جاش باشي

    سلام دوست عزيز

    راستش از اين خاطرات كه بوق بزنند و.... زياده دليلش هم اينكه خوب ديگراني هستند كه اعتنا مي كنند و اين بندگانخدا هم انگار كه عينك زدن كه همه را به يك رنگ ببيند قدرت تشخيص ندارند.

    خيلي عالي بود.

    پاينده باشي آسمان

       1   2      >