سفارش تبلیغ
صبا ویژن


لــعل سـلـسـبیــل

چشم­هایت را که ببندی، در گوش­هایت را که بگیری، مُهر که به زبانت بزنی، دست و پایت را هم که ببندی، آن وقت اصلا انگار توی این دنیا نیستی. نه قدمی و حرکتی، نه صدایی، نه نوری... هیچ، هیچ... دنیای تو می­شود یک گوشه­ی بسته. تو می­شوی یک موجود ساکن که انگار نه انگار زنده است و نفس می­کشد. این­ها، چشم،گوش زبان و دست و پای تو راه­های ارتباطی­ات با این دنیا هستند. هرکدام از این­ها که نباشد یک جای کارت می­لنگد، دیگر برای انجام هرکاری راحت نیستی. چشم­ باید تو را هدایت کند. گوش باید بشنود و تو را از خطر آگاه کند یا نه، درهای تازه­ای را به رویت باز کند، زبان به تو این امکان را می­دهد که با بقیه ارتباط برقرار کنی و منظورت را به همه بفهمانی، دست و پایت هم برای درست حرکت کردن است.

تا حالا توی خیابان به کسی تنه زده­ای یا نه، تنه خورده­ای؟ تا حالا یک بوق بلند تو را از جا نپرانده است؟ نکند برگشته­ای و به عابری که تنه زده است، کسی که بوق بلند ماشینش را به صدا در آورده است، بدو بیراه گفته­ای؟ هرچه از زبانت در آمده است گفته­ای تا به اصطلاح دلت خنک شود! تا حالا برای کسی شکلک در آورده­ای؟ می­خواستی بخندانی­اش یا خدای ناکرده مسخره­اش کنی؟ هان؟ راستش را بگو، با خودت صادق باش!

تا حالا چقدر حواست به چشم­هایت بوده است؟ حرف عجیب غریبی می­زنم، می­دانم. حتما مواظبشان بودی، از راه مدرسه بدو بدو تا مغازه آب­میوه­فروشی دویده­ای و یک لیوان آب هویج نوش جان کرد­ه­ای، بارها... اندازه نشستنت را تا پای تلویزیون متر کرده­ای و در س چهار متری تلویزیون نشسته­ای، کتاب را هم سی­ سانتی­متر از چشم­هایت دور برده­ای... اما چقدر به سلامت آن­ چیزی که دیده­ای توجه کردی؟ هرچه دم چشمت بود دیدی، بی اجازه رفتی سراغ گوشی بزرگ­ترها و با چشم­ها و دست­هایت خواستی سر از کارشان در بیاوری... توی کوچه و خیابان چشم­هایت را آزاد گذاشتی تا هرکجا را خواستند نگاه کنند و محوش شوند یا نه، با چشم­هایت برگ­های تازه جوانه یک درخت را دیدی و توی دلت احسن الخاقین را شکر گفتی؟ اجازه ندادی هرچیزی وارد قاب چشمانت شوند، یک عینک گذاشتی روی چشم­هایت و چشم­هایت را کنترل کردی، نورهای مضر را از عینک چشم­هایت عبور ندادی...

در مورد گوش­­ها و زبان و رفتار و حرکاتت هم همین طور، این­که صدای گوش­خراش یک موسیقی روز غربی را با گوش­هایت بشنوی یا صدای شُرشُر آب یک رودخانه زلال یا صدای اذان موذن، دست خودت است. این­که باور کنی و بدانی گوش­هایت  فیلتر می­خواهند تا سالم بمانند هم، همین طور. همه چیز بستگی به سلیقه خودت دارد. این­که کدام را انتخاب کنی؟ زیباترین­ها یا زشت­ترین­ها. البته گاهی زیبا و زشت گاهی با هم طوری قاطی پاطی می­شوند که تشخیص­شان از هم دشوار است. پس حواست را خوب جمع کن!

مواظبت از این یکی که می­خواهم بگویم واقعا سخت است! این که کنترل و هدایتش کنی، زمان می­برد. آن قدیم­ترها هم ازش دل خوشی نداشتند و می­گفتند سَرِ سبز را به باد می­دهد. راست هم می­گفتند، زبانت که به کلمه­ای عادت کند، یکهو یک موقعی که اصلا حواست نیست از دهانت بیرون می­پرد و پاک آبرویت را می­برد! من این­ها را گفتم اما نگران نباش، کار نَشُد ندارد! تو می­توانی فقط کافیست کمی همت کنی، اجازه ندهی زبانت هر کلمه­ای را یاد بگیرد و از آن استفاده کند. به زبانت قفل بزن، کلیدش هم اگر گفتی چیست؟ چند ثانیه فکر! دیدی آن­قدرها هم سخت نیست؟ فکر کن و کلمه­ها را توی دهانت مزه مزه کن، آن­وقت کلامت از شهد و عسل هم شیرین­تر می­شود.

تا به حال صحنه­هایی از جنگ را دیده­ای؟ کامیون­هایی پر از سرباز، سربازها تا دندان مسلح و خاک کشور دیگری زیر پایشان. می­آیند، به زور اسلحه و تفنگ مردم آن کشور را به اطاعت از خودشان وادار می­کنند. چه خون­ریزی و جنایت­هایی که به راه نمی­اندازند... چند ثانیه خودت را جای یکی از آن سربازها بگذار، تو اگر بودی دوست داشتی حق دیگران را تصرف کنی؟ دوست داشتی با ظلم و تفنگ چیزی را به دست بیاوری که مال خودت نیست؟ تو اگر بودی با دست­هایت کارهای بهتری نمی­کردی؟ کویر را دشت پر از گل نمی­کردی، با دست­ها و پاهایت به سمت آدم­هایی که به کمک تو احتیاج دارند، نمی­رفتی؟ ببین این­جا هم اختیار با خودت است، تو مسئول تمام حرکات و رفتارهایت هستی.

من نمی­گویم حجاب و پوشش جسمانی نباشد، اتفاقا برعکس خیلی هم لازم است. اما اول باید این­ها باشد، چشم­ها و گوش­ها و زبان تربیت شده. اگر این­ها نباشد هیچ پوششی در مقابلشان دوام نمی­آورد. پس اگر حرف من را قبول داری بیا شروع کنیم، اول از خودمان، می­دانی؟ اگر هر کسی خودش را خوب بسازد جامعه هم خود به خود محکم و سالم ساخته می­شود.

چاپ شده در مجله پویندگان، ویژه نوجوانان، آبان ماه 90، هاجر زمانی


نوشته شده در جمعه 90/8/13ساعت 7:55 عصر توسط هـاجـر زمـانـی نظرات ( ) | |

Design By : LoxTheme.com