سلام .دومطلب جديد دارم.
ما پرنده ايم و آسمان
جايگاه ماست
آسمان
شاهراه خانه خداست ...
منم گاهي دلم ميگيرد.به خدافكرميكنم وبه بزرگيش كه چطور مرافراگرفته!بعدميگويم :اجازه ندارم ناراحت باشم اين سكوت واين خلوت حتما برايم لازم است.بعدازخلوتم لذت ميبرم تاذره ي آخر
(ايام به کام)
سلام.
تنهايي چرا؟
دور بريز اين افكار نااميدانه و شوم رو به جهان با شور و شادي نگاه كن و جهان پيرامون خود را عوض كن
و هميشه يادت باشد كه جهان ما را فكرمان مي سازد
موفق باشي
هر چند دير شده . اما تولدت هم مبارك باشه .
سلام . آبجي هاجر نمي دونم چند ساله که نيومده بودم توي کلبه قشنگ دل نوشته هات .
منو يادت مي ياد ؟
عروس كه شدي تبريك گفتم و رفتم . مشكلاتم زياد بود .
دلم خيلي برا قلم خوشكلت تنگيده بود .
الان كه اومدم حرف مرگ و تولد بود . مي شه بگي اونها چه نسبتي باهات دارند ؟
سلام
تولد ها ديگه اون رنگ و بوي قديمي و بچكي ها را نداره.اگه واسه من تولد بگگيرن يك جورايي بر مي خوره و يك حس بچگي بهم دست ميده.
ولي خب تولد ميتونه بهانه اي براي ابراض محبت بشه.
موفق باشيد
يه سلام اباني
ديروز ابان باريد ، و من يه دل سير تو هواي خيس و خنكش نفس كشيدم ، ولي تنها... البته من هنوز در همون مرحله ي تنهايي در جمع هستم ولي انگار اين واژه (تنهايي) با سرنوشت همه ي اهالي ابان گره خورده!!
يه حيوون خونگي بگيريد كه از شر ترس نجاتتون بده.
از اشناييتون خيلي خوشحالم.