يه سلام اباني
ديروز ابان باريد ، و من يه دل سير تو هواي خيس و خنكش نفس كشيدم ، ولي تنها... البته من هنوز در همون مرحله ي تنهايي در جمع هستم ولي انگار اين واژه (تنهايي) با سرنوشت همه ي اهالي ابان گره خورده!!
يه حيوون خونگي بگيريد كه از شر ترس نجاتتون بده.
از اشناييتون خيلي خوشحالم.