وبلاگ :
لــعل سـلـسـبيــل
يادداشت :
همان خود وحشي
نظرات :
8
خصوصي ،
15
عمومي
پارسي يار
: 0 علاقه ، 3 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محمد غلامي
واااااااااااااااااااااااي چقدر زيبا . اول که وارد داستان مي شي، خيال مي کني که نويسنده دوست نداره با قهرمان داستان همراه بشه. بعد يکباره جا مي خوري و مي بيني که نويسنده از زاويه اي ديگه داره به اجتماع پيرامون خودش نگاه مي کنه .با احساس خوشايندي نسبت به دختر، ن دوباره حس يگانگي را رو مي کنه امامقايسه ي دو نفر با دوبار متفاوت که يکي دختري مثل عروسکي خميري و ديگري لپ تاپ است، دو مدل کاملا مختلف از دوزندگي متفاوت دريک جامعه ارائه داده مي شه .البته با آخرين جمله ي داستان ، نويسنده موضع خود را آشکارتر مي کنه و به نوعي ظريف انتقاد و اعتراضش را نشون مي ده .