خب دگه، حالا دو خط داستان مِخه بنويسه، اويم بري بِچه ها، چي سرصدايه را اِندِخته، مايَم جِوون بودِم، اي جِووناي حالايَم جِوونن، صُب از خروسخون پا مِشُدِم تا بوق سگ يك نفس كار مِكِردِم، آخ نِمِگفتِم
اي يادداشت ر از انجمن خال زنكا برت مفرستِم، بلكُم يَك كم دُرُس، درمون بري، كارت يك كم به آدِميزاد بره