• وبلاگ : لــعل سـلـسـبيــل
  • يادداشت : حرف ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اره هاجر باز شد اما كامنتها باز نميشه!!!!!

    بي خيال . داداش احسان زحمت كشيد و منو آورد به بلاگفا فعلا با بلاگفا مي سازيم

    من برم...برم همش رو بشينم بخوانم البته با پست آخر تو وبلاگ قبلي

    خدا حافظ

    موف باشيد

    خوبيش اينه كه ديگه اسمتون عوض نشد

    سلام

    ببخشيد دير كردم

    خيلي خيلي قشنگه

    نه مهشره

    قالبش كه حرف نداره اوم...لوگو هم كه داره وبلاگ من بعد از گذشت يك سال هنوز نداره

    هاجر جان ممنون از لينكت . باشه به كسي نمي گم فاميلي ات را !!!

    به هرحال انگار فاميل هستيم با هم و خودمون خبر نداريم !!!

    البته فاميل مادر من يك پسوند : ( راد) هم داره اما به كسي نگي هاااااا !!!

    فعلا....

    تو لغت نامه نوشتن که سياه يعني سياهي
    که سفيد يعني درستي ، سادگي يعني تباهي
    تو لغت نامه نوشتن ، که کلک يعني قايق
    يا گرسنگي مساويس با فراموشي عاشق
    ما کلک خورديم و ديديم که کلک همون فريبه
    از همينه که حقيقت توي گوش ما غريبه
    حقيقت تنها يه حرف تو لغتنامه ي باريک
    که ديگه رنگي نداره توي اون کتاب تاريک

    ما رو گول زدن ترانه ! واژه هاشون الکي بود
    معني شادي و لبخند ، گريه ي يواشکي بود
    مث رعد و برق که اول ، برق بعد از او صدا بود
    ما ولي گوش نمي کرديم ، رعد و برق تو گوش ما بود

    تو لغت نامه نوشتن که سگ و گربه رفيقن
    ننوشتن چن تا آدم از يه سقفم بي نصيبن
    تو لغت نامه نوشتن ستاره يه سنگ سرده
    اين لغت نامه رو افسوس چشماي ما دوره کرده
    چاره ي ما يه کتابه ، يه لغت نامه ي تازه
    مي رسيم به حرف آخر ،‌نگو اين جاده درازه
    تو لغت نامه ي تازه پر واژه هاي بکره
    هر يه واژه اش يه تلنگر واسه بيداري فکره
    ما رو گول زدن ترانه ! واژه هاشون الکي بود
    معني شادي و لبخند ، گريه ي يواشکي بود
    مث رعد و برق که اول ، برق و بعد از اون صدا بود
    ما ولي گوش نمي کرديم ،‌رعد و برق تو گوش ما بود
    اين هم براي شما دوست عزيز كه اهل نوشتن هستي .

    من نيستم
    آنکه بايد مي بودم ، آنکه بايد باشم
    من نيستم من.
    من گرفتارم من اسيرم من خستم
    هيچ راهي نيست؟
    راه زندگي بر من ، راه غصّه خواهي بيش نيست.
    من نيستم من
    جادّه هاي آينده در خيالم ديريست ، کوچه هاي تاريکيست.
    آه شقايق هاي وجودم :
    با گذشته زندم.
    بشنو از من ، من نيستم من
    بشنو و هيچ نگو از من
    با محبّت با وجودي از عشق
    با قلم ها در شب
    با سکوت شاعرانه در فکر ، با خيالم ، با روح
    هيچ نگو
    بشنو آنچه در قلب سياهم برپاست
    رنگ من در غم نيست
    رنگ من آبي است

    روح من بر قايق
    قايقي بر درياست.
    آه بر من که نيستم ، من نيستم من
    غوطه ور در خواب
    لحظه اي در خانه ، لحظه ها در گرداب.
    فکر من شب ها
    مي رود تا پرواز ، پيش آن کبکي
    که رهاست از سيلاب
    فکر غم هاي دراز
    بشنو از من
    $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });