• وبلاگ : لــعل سـلـسـبيــل
  • يادداشت : مي بارم بي تو ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پسر خزون 

    آمد تمام دارو ندار مرا ربود





    از من گرفت آنچه برايم قشنگ بود





    آغاز انتشار غزل بود در تنم





    اما تمام آنچه که مي خواستم نبود






    پلکي شکست در گذر شعر خسته ام





    در ازدحام اشک و شک اين هاله کبود





    مثل درخت در گذر گله هاي با د





    مثل بهار در نفس بي قرار رود





    تقدير بودو وسوسه باد و جبرئيل





    لختي درنگ کردو منم را زمن ربود





    مثل غروب خنده زدو عاشقانه ريخت





    حسي که با تمام خودش شعر مي سرود





    اين حرف ها توهم يک روح خسته است





    از شاعري که گم شده در هاله هاي دود

    من اپ کردم خوشحال ميشم بيايي

    خيلي زيبا و لطيف نوشته بودي

    ميگم چرا يه سر نميزني

    داري ناراحتم ميکني

    بيا باي تا هاي