پيام
+
تا سال ديگه دلم براش تنگ ميشه!
تبسم بهار ♥
91/2/11
زهرا بشري موحد
خدا کنه هيچ وقت بزرگ نشه :) سليييييييييم :)))
پروانگي
چرا چرا چرا به نقل از *جيگر* :)))
لعل سلسبيل
با قبلناش يه کم فرق کرده... مثلا اون وقتي که هي ميومد توي صورت مجري و آب دهنشو مي پاشيد همه جا... اما در هر صورت دوست داشتنيه. قوي ترين کار نوروزي به نظرم!
زهرا بشري موحد
به نظر من که تنها کار نوروز بود. کاراي ديگه که کار نبود. مسخره بازي بود.
ني ني کوچولو
منم دلم براي کلاه قرمزي و فاميل دور خيلي خيلي تنگ ميشه ... توي عيد از همه بيشتر همين رو ديدم بعدش مردان آهنين و ديگه هيچي ديگه نگاه نمي کردم
پروانگي
من فقط همين رو مي ديدم توي کل عيد ... عاليه :)
لعل سلسبيل
چي چرا پروانگي عزيز؟
محمد جواد س
دي
*زهرا بانو*
سلييييييييييييييييييييييييم :))))))))))))))))))))
پروانگي
چرا تيکه کلام جيگر بود :)) همين طوري گفتم :)) گفتم يا نگفتم .. گفتم يا نگفتم .. گفتم يا نگفتم!!(اينم يکي ديگه از تيکه کلاماش) ديي
لعل سلسبيل
سليم چيه؟ متوجه نشدم جان خودم!!
لعل سلسبيل
من ناخونکي به کارهاي ديگه زدم... خصوصا کارهاي کودک و نوجوان... شکرستان رو دوست داشتم و کلاه قرمزيو. کارهاي خوش ساخت و روانشناسي و مهم تر از همه طنز دوست داشتني و شخصيت هاي به يادماندني داشتند...
لعل سلسبيل
مهندس مرتضي: منم دلم براي فاميل دور و ببعي تنگ ميشه...
پروانگي
happy new year به نقل از ببعي :))
محمد جواد س
سلام بر شما..دوستان از اونجا که خانم زماني خودشون نويسنده کودک و نوجوان هستن .کاملا با اين شخصيت آشنا هستن ..خانم زماني موفق باشيد.جدا شخصيت کلاه قرمزي و پسر خاله ماندگار خواهد شد.
ني ني کوچولو
ممنون لعل سيسبيل ... برم تو فاز فکر فعلا با اجازتون
لعل سلسبيل
منم باهات موافقم زهراي عزيز.
لعل سلسبيل
به تازگي نويسنده فيلمنامه انيميشن هم شدم جناب سلماني. به اين خاطر توجه خاصي نسبت به کارهاي ايراني دارم.
*«طلوع»*
عخش من »»»»»» فاميل دووووووووووووووووووور :))
لعل سلسبيل
:)
*آسمان*
يادش بخير فک کنم اون موقع که فيلمش تو سينما بود 5 بار رفتم ديدم... .
دخو ®
5بار؟! ... مارو يك بار به زور بردن :دي
*آسمان*
خب هر دفعه با يکي رفتم... .
لعل سلسبيل
منم دوبار ديدم توي سينما. يه بار با مامان و بابا يه بارم با مدرسه... يادش بخير، کلاس اول بودم...
*فانوس
*منم:(((((((*
* راوندي *
سلام ... بسيار خرسند شدم از اينكه عاقبت به نقش آقاي طهماسب جهت فرهنگ سازي براي كودكان پي بردند .
ميراب عطش
خوب البته در برهه اي از زمان مثل اکثر هنرمندان وقتي ستاره شدند ديگر حاضر به اجراي برنامه در قاب جادويي نبودند و
* راوندي *
بعضي مي آيند و ميروند بدون آنكه از خود اثري باقي گذاشته باشند . اما آنانكه از جانشان مايه ميگذارند و مورد استقبال مردم قرار ميگيرند ، وجودشان ارزشمند است بايد به حق و حقوق خود برسند . شما نميدانيد بعضيها بابت حضور كوتاه در تلويزيون چه پولهايي دريافت ميكنند .
ميراب عطش
جناب راوندي عزيز منظور بنده اين بود که به هيچ عنوان حاضر به حضور در تلويزيون نمي شوند و اصلا بحث مادي در ميان نيست هرچند تلويزيون هم بودجه هاي کهکشاني در آن برهه نداشت اما بطور مثال هنوز هم در محافل خصوصي افتخار برخي از ستاره هاي سالهاي گذشته همين است که تن به شرکت در پروژه هاي تلويزيوني نداده اند
ميراب عطش
آقاي ج ه از اينگونه ستاره هاي گذشته است
* راوندي *
همكاري با آنان براي منهم نفرت انگيز است چون رفتارشان را از نزديك ديدم . اما اگر روزي مرا در تلويزيون ديديد كه گمان نميكنم ببينيد ! يا به دليل دگرگوني در مديريت و پرسنل آنجا و يا فقط بخاطر مردميست كه به هنر اصيل عشق ميورزند .
ميراب عطش
بنده از نزديک با چند به قولي اسطوره سينما بنا به شرايطي ، فيض برده ام اما به جز عده معدودي باقي فقط بنا را بر فخر فروشي آنهم در حد ليگ هاي اروپايي قرار نهاده بودند و جالب اينکه در غياب ديگري دائم يکديگر را به تظاهر و دروغگويي متهم مينمودند. بطور مثال استاد د ا در هر فرصتي در مورد استاد ع خ سخن سرايي مينمود و او را وصله ناجوري براي سينما مي پنداشت
ميراب عطش
در حالبکه در همان پروژه بارها از زبان مدير توليد و تهيه کننده و حتي کارگردان مي شنيدم که از سختگيريها و بهانه جويي هاي اين جناب به تنگ آمده بودند
ماتريکس خانومღ
آخي.............وقتي فيدتون رو ديدم،تنم بي اختيار لرزيد..........:((
* راوندي *
در شبكه دو كه بودم مرتب تهيه كننده هاي برنامه عوض ميشدند من با توجه به نقش غير فعالشان مشكوك بودم تا اينكه يكي از عوامل گفت اينكار براي اين است كه وضع مالي همه خوب شود !!!
* راوندي *
آنجا شخصي بود كه بنظر كاره اي نميامد . شبي در خواب صدايي شنيدم كه گفت او همه كارست وقتي به خودش گفتگ ، گفت كه مرا از نون خوردن ننداز . اوائل خاكي بود اما اواخر ديدم كه وارد اطاقي شد كه من و چند نفر از كاركنان آنجا نشسته بودند و در حالي كه باد كرده بود با گوشي موبايلش بلند بلند صحبت ميكرد بدون اينكه ديگران اهميتي داشته باشند يكروز بمن گفت ما شما را در جبهه ها نميبينيم !
0098
چه زانويي هم بغل کرده :)
*فانوس
آره والا:))
.:راشد خدايي:.
عجب!
*فانوس
مش رجب!
.:راشد خدايي:.
بازهم عجب
*فانوس
............
لعل سلسبيل
:)