پيام

لعل سلسبيل
91/4/1

+ *نقاشي در کمتر از يک ساعت؛ جهت تمدد اعصاب با پاستل روغني*

لعل سلسبيل 91/4/30

خيلي خوب نشد ولي دوسش دارم...

خودت كشيدي؟

سبک چي هست؟کوبيسم:)))

خودم کشيدم بله... اصلا بلد نيستم نقاشي با پاستل رو ولي خيلي جالبه و آسون و نرم...!

سبکش خط خطيه... فقط براي اينکه ذهنم خالي شه... :دي

كميته رو صدا كنم؟

نمي دونم چرا فک ميکنم با انگشت(بجاب قلم مو) کشيديد:)

دامنش خومشله:)

آبجيييييييييييييييييي نهههههههههه اين يه نقاشيه فقط :دي

توي عسک قشنگ نشد، از نزديک قابل تحمل تر شده. ممنون نگين جان:)

جناب راشد، پاستل همون مداد شمعيه. چطوري با انگشت بکشم آخه؟!

ولي عكس بوووووووق:)

هاجر نقاشيه ك نقاشيه! چ معني داره؟؟؟؟؟؟؟:))

:ديييييييييييييي چيکار کنم که ذهن منحرفه!!

هاجر ديدي؟ نگينم ميگه بوقه:))

ئه...پس مدادرنگي چيه؟:)

براش روسري و چادر بکشم آبجي؟

واح:))

اره ساقي خيلي بوقه...شال بنداز دورش؟:)))

نگين با اين لارجيش ميگه بوقه! ديگه فكرشو كن هاجر:))

نقاشي با مداد رنگيم حرفه اي تره ولي خيلي طول ميکشه و يه مچ قوي مي خواد که من ندارم! رنگ و روغن هم بوم سفيد نداشتم بکشم :دي شما مدادرنگي ببينيد آقاي راشد:دي

چجولي شال بندازم براش؟ :دي

شال چيه لباسشو خو مجبور بودي اين مدليش كني؟:))

حالا خوبه پيرهنشو بنفش کردم، ميخواستم سفيد بکشم عروس بشه:دي

ساقِي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(باخشانت بوخون)

ئه...نميدونستم!(آيکون دفتر نقاشي نديده)

خيلي خوشگله هاجر جون....

گفتم آبجي ساقي، ذهنم منحرفه:دي

ها نَگين؟:دي

اصن مي خواي موهاشو امتداد بدم بياد تا پايين بشه چادر؟ :دي

خو ادم بايد يه ذره لارج باشه ولي من مديومم خودت ديدي كه..:)))

آقاي راشد شما بچه بودين با چي نقاشي مي کردين پس؟!

ذهن خودت منحرفه اصن هاجر! ايش:دي نگين بيا بريم از فيدش اصن

ذهن خودمو گفتم آبجي!!! بذار درستش کنم جمله مو:دي

بريد گريه مي کنمااااااااااااااااااااا پيامرسانو ميذارم رو سرم:دي

با ذغال روي ديفال!

هاجر درستش كن كه الان منو دوايكس لارجم ميكنه:)

خو اونم يه سبکه ولي سرتا پاي آدم سياه ميشه! :دي برا دختر خانما مناسب نيست !!

الان حالشو ندارم، بزار برا بعد:دي

راستي ممنون نگهبان... :)

از من بهت نصيحت هاجر ذهنتو ب راه راست هدايتش كني:))

الهيي آمين:)

کار از کار گذشته ديگه آبجي، کار من نيست:دي

نگين دعا نكردم براش كه:)))))))))))

من يه راه راست ديدم گفتم بگم امين:)

هيسسس چقد سروصداميکنين؟!؟

احيانا اين تصوير توي هنرکده عسکري نست(جلد 1000ام)

خدايا منو به راه راست هدايت کن خيال ساقي هم راحت بشه! :دي

نه! اگرم باشه نديدم هنوز!!

دهع ساقي! آروم تر منو دهوا کن؛ مردم خوابيدن.. تازه منم نهار نخوردم هنوز عساب مساب ندارم :دي

معلومه با اعصاب داغون كشيدي اينو:دي

ههههههههههههههه

داغون داغونم آبجي :(((((((((((((((((((((((((( عوض دهوا کردن بيا دلداريم بدهههههههههههه

شما اول بيا برو درستش كن اينو تا كميته نيمده:))

ني خوام، گناه داره نقاشيم ..... :(((

شالشو آب برده :دي

تسنيم من كي گفتم شال بندازه؟:))

ساقي به کمتر از چادر راضي نميشه :دي

موهاشم يه ذره بندازي جلو درست ميشه ها! :دي

آهاااااااان فهميدم! ميگن دسته گل آب داده همينه اين شال آب داده:))

اين شد يه چيزي نسيم جان:دي

شالشو آب برده نشسته گريه مي کنه ديگه!!

نه ب جون هاجر من ميگم لباسش درست شه وگرنه كاري ديگه ندارم بدبخ گنا داره رفته لب آب اعصابش بياد سرجاش:دي

خب يه دونه از اين پرهاي خز بنداز دور گردنش:)

نگين چقد تو باکلاسيا:ديييييي

بابا نقاشي رو خراب نكنيد با چيزاي اضافه :دي

نسيم خواستم نقاشيش هنري تر بشه:)..ساقي به شال رضايت بده ديگه:)

نگين تو چشاي من نگا کن!!!به نظرت پر خز تو نقاشي پاستل پيداميشه آخه؟؟؟

خو يه جوري بزاره روش:ديي

هاجر بهشون بگو دعوا نكنن..ميتوني لباسشو درست كني:دي

همون کار که نسيم گفت مي کنم، موهاشو ميارم يه کم جلو:دي

خراب ميشه نقاشيت / من ميدددددددددددونم:دي

ساقي حسودي ميکني با طرح من موافقت کردي؟:دييييييييي

اره بهتره..هاجر جواي خ رو نميدي؟:)

خ تون چيييييييييي بود؟!؟!؟(آيکون فضولي)

خو ساقي جون بگو چيکارش کنم؟:))))))))

قراره بيادامروز:)..

نچ نچ نچ

جواب دادم عزيزم. نسيم جان وعده ديدار بودو اينااااا

آره طلوع جان؛ ميشه هنوزم روش کار کرد ولي در حد تمدد اعصاب بود فقط! حوصله کردم بعدا کار مي کنم

واقعاااااااااا؟!؟

مذاكرات با موفقيت به پايان رسيد:)

راستي هاجر داماد رفته دسته گل جديد بگيره؟:دي

داماد دسته گل به آب داده :دي نه. با هم دعواشون شده، عروسه بيچاره قهر کرده!

پ زياد شديم که نگين!!!

مي خواي نيام؟:دي من تو رژيمم کلا الان بهترين وقته که منو دعوت کنن جايي!! :دي

ديگه دامن پف پفي و اينا از مد افتاده خواهر؛ چسب مد شده :دي

ميخواي كمش كنم؟:)

ميشه هم شطرنجيش کني!:دي

آفرين حنا:))

شطلنجي بهتله! :دي. اين عسک پر ايده بود اصن! ترکيدم از خنده! گفتم اون اول، بايد چادر سرش کنم:دي

نههههههه ...آخه من وقتم کمه،تا باهمه سلام کنم بايد برم:دي / درضمن امروز ازخوردن خبري نيس هاجرجان :دي(آيکون ضايع کردن)

طلوع اون عكسه تمسخره ! خوب نيس!

مرسي ساقي :)) آره هاجر قشنگ شطرنجيش کن راااااااااحت :))نگيييين کجا به سلامتي دوباره قرار گذاشتين؟!بابا يه هفته صب کنيد منم بيام خو :((

نسيم جان اتفاقا ما تو هر قرار فقط ميخوريم ايندفه مهمون تواييم:)

هفتهي بعدم دوباره ميزاريم خانمي تو گريه نكن هيچكي نياد من خودم ميام:)

نگييييييييين!!!! دوستان من امروز سرم شلوغه نميام...:))))))))))) (آيکون بچه اصفهاني)

الان احيانا احساس ضعف نكردي؟:)

چه بهتر! شونصد نفر بشينن جلوي من بخورن، من نيگاشون کنم فقط؟ :دي

چرا اتفاقا الان که فک ميکنم،رو به موتم :ديييييي

چرا؛ دارم ميرم نهار بخورم... کي مهمون کنه؟! ها؟ :دي

اولا ديدم چقد اون دفعه اومدي!دوما همين ديگه...وقتي من شيرازم قراراي ميليوني ميذارين وقتي ميام قم هيشکي نيس :(

نگييييييييييين

نه! قرارا معمولا تعداد بالاست اما تا اون وقت برسه معمولا چن نفر نميان... تعداد کم ميشه.. غصه نخور:)

حنا جان اوندفه استثنا بود خداييش نشد بيام شرمنده:(

ولي باز کم شدتون هم خيلي زيادين!غصه ميخورم :(

چيه نسيم چرا اينجوري صدا ميكني؟:)

پس نگين به همه بگو جلوي من حرف از خوردن و اينا نزنن :دي

نگين به جان خودم اگه شانس منه ايندفعه واسه هممممممه استثنا ميشه...!

حناجون من خودم هر چند قرار يه بارو ميرسم برم:دي. هردفه م ميگم ميام :))))

هاجر گفت کي مهمون کنه گفتم نگييييين!:دي /هاجر چرا جلوت حرف از خوردن نزنن؟چون رژيمي؟

بيا يكيش هاجره از اون بد قولا:)..حنا موقعيتمو كه ميدونستي:ديي

آره ديگه! اين رژيم لعنتي:)))))))))

بله ميدونستم...الانم ک بازارش داغه انگار تا من ميام همه از اين موقعيتا لابد ميخوان بگيرن :دي/هاجر جان الان اين قراره رو بري يعني من بيام نوبت نيومدنته؟!:دي

چرا رژيم خوبي كه:)....نگين بيچاره دانشگاه ازاديه پول نداره:)((

هاجر جدا مياي يانه الاخره؟

هاجر جون غصه نخور منم تو رژيمم....:ديييي(آيکون ابراز هم دردي)

نه حناي عزيز... معلوم نمي کنه. يه بار پشت سر هم ميام يه بارم تا مدتها نيستم:دي وقتي اومدي تمام سعيم رو مي کنم بيام...

نگين جون مگه پول دانشگاهتو خودت ميدي آبجي؟:دي

نه مامانم ميده بيچاره گناه داره خو..:(

هرکي يه بطري آب معدني بخالي بگيره دستش بياد؛ دهع! توي حرم هم که قربونش برم آب خنک زياده :دي

راس ميگه دانشگاه آزاد فقط پول ميگيره...(آيکون همدردي درعين دانشگاه آزادي نبودن)

با تشکر از خواهر زماني :)

ما نداريم :دييييييييييييييييييي(آِکون زير خط فقر)

هاجر انقد ريخت وپاش نكن عزيزم:))

چه خوگشله :)))) اون منم ديگه ؟؟؟؟

زهرا خانم خجالت نميکشي با اين لباس وسط پيامرسان نشستي؟:دييييي

زهرا جان اوشون قراره شطرنجي بشه...!مطمئني خودتي...؟!:دي

چقده کلاس داره لايک آقاي مدير تو فيد نقاشي!:دي

سلام آبجي زهرا. خوش اومدي.

لايک جناب فخري رو همين الان ديدم... تشکر دارم همي از ايشون :) جاي خوشحاليه که ايشون از اهالي هنر پشتيباني ميکنن:دي

واجب شد اين نقاشي رو امروز بيارم از نزديک ببينيدش:)

اره حتما بيارش

ايششششششششششش اصن خودم آلبالو خشک ميارم! اگرم سر راهم بود آلبالوي تازه:دي. خسيسا! :)))

کاش آقاي مدير واس ماهم يه لايک ميزد:( (ولي خودمونيما تصوير منکراتي رو آقاي فخري لايک زدن:))) )

نيار....اونوقت مجبور ميشم رژيممو بشکنم،اونوقت دوباره وزنم ميره بالا...:دي

هعييييييييييييييييييي...نسيم من ميخوام جلوي روي تو بخورم:)

*نقاشي فروشي، شروع مزايده...* :دي

واقعا که نگين...اونوقت من چي طوري وزن کم کنم:(

هدفم اينه كه كم نكني:)

خعلي اخيرا چاق شدما...اگه يه روز از در رد نشدم تقصير تو إ :)

باشه عيبي نداره عوضشش من خعيليي لاغرم

چندي؟:))

آلبالو چاق نمي کنه نسيم جان :)

نگين آبجي بدجنسي نکن، با من و نسيم همکاري کن:)

هاجر جان اول شطرنجيش کن بعد به مزايده بذار...بد آموزي عزيز :))

لايک برا هاجر جونم..:)

قابلي نداشت:))

حضوري خودت ميبيني نسيم:)

منکه ديدم:ديي

اونكه فقط صورت بود:)

کلا بچه با استعداديم خودم بقيشو حدس زدم...:دي

اين حرفا باشه واسه عصر بچه ها :))

باش.../آخه يهو ديدي نيومدم:ديي(آيکون قدم زدن رو اعصاب نگين)

راستي ميزبان کيه؟ :دي

نگيييين ديگه:ديييي

من غلط كردك كه ميزبانم:ديي قاطدك وشاپرك اومده قم اون ميزبانه

راستي ميشه آدرس وبشو بدي نگين جان!

من ندارم

بح! اونا که خودشون مهمون حساب ميشن قربونت برم:دي

خيلي قشنگه :)

هاجر يك نفره اسمش دوتاس

:)))

واقعن؟! نمي دونستم!!!!!!!!!!!!!!

+20...ولي با حجابش قشنگتره..دي

0098 جان؛ ايشالا قراره يه کم باحجاب ترش کنم:دي

ممنون دختر شهيد جان؛ قابل شما رو نداره. :)

خواهش ميکنم :دي

زهرا چيو خواهش ميکني؟:دي

اخه گفتم قشنگه نگفتي مرسي منم خودم گفتم خواهش ميکنم :دي

ببخش... نديدم نظرت رو چشمام برفکي مي بينه آخه. مرسي زهرا جونم. چشمات قشنگ مي بينه. بوس

پاستيل؟ :))

نهههه پاستل...پاستيلوميخورن :ديي

خواهش بوس :))

بعضي ها هم بهش ميگن پاستيل :))

بابا مينوشتي مداد شمعي خيال همه رو راحت ميكردي:)

همه کاره هيش کاره:دي. البته ريا نمي کنم، نقاشي هاي رنگ روغنم رو نمي ذارم اونا حرفه اي ترند... اين کاملا غير حرفه ايه:دي

ايششششششششششش نگين جون بچه ها به پاستل ميگن مداد شمعي:دي کلاس کارم پايين مياد :دي حالا همش يه پاستيل 24 عدديه ها!!!!!!

منظورت مدادشميه؟:دي......درياشو خوب رنگ كردي...يه ذره با انگشت پخشش كننننننن

ئح / اينكه هنو منكراتيه

بهلههههههه همون مدادشمعي گرام :)) چشم! يه انگشتي هم روش مي کشم :))

خو آبجي مگه پاسخ به نظرات دوستان بهم فرصت داد که برم درستش کنم؟:دي

تا الانم وقت نداشتي؟ اي اي اي !:))

هاجر نقاشي هاي مورد دار ميكشي ، بعد ميگي جهت تمدد اعصاب؟/ نوچ نوچ نوچ

نه ساقي جان...خونه نبود که درستش کنه... :دييي

بعله خبر دارم جمع دوستانه و اينا:دي

نچ نچ نچ نچ ..دي: خوگشله :)

ديگه از تبسم لارج تر؟ اينم ميگه نچ نچ نچ :دي

0098 شمام بهش بگو ما راس ميگيم:دي

گفتيم بايد كميته بياد جمعش كنه / ممنون

از نزديك ديديم امروز اين اثر هنري رو :)

جاي من رو هم خالي كردين؟

اوهوم يادت كرديم :) نيومدي كه نامرد

هي آقا... اون موقع كه من ميام هيشكي نيست، اون موقع كه نميام همه جمعند :( ان شاء الله سري بعد :(

ايشالله:)

مامان بزرگ خعلي منتظر ومشتاق ديدارت بودم...خو چلا نومدي؟!؟:( اصلا من فقط بخاطر شما رفتما....(آيکون پاچه....)

اون روزي هم كه من مشتاقانه رفته بود، تو نيومدي :( / فكر نمي كردم بياي :دي/ يه مشكلي پيش اومد نتونستم بيام،‏ ان شاء الله يه وقت ديگه :) / كاش وصف مادر بزرگتو از نگين و زهرا و بقيه بچه ها مي پرسيدي كه اگه جايي ديدي بشناسيش :دي

ياد بانوي قرآن پژوه زهرا رهنورد بخير

ايششششششششش ساقي اذيت نکن ديگه:دي اين همه نچ نچ واسه چيه؟!

صبا نيومدي ها! يادت باشه:دي. تلافي دفه قبل بود؟!

نه بابا تلافي چيه :( دوست داشتم بيام ولي جور نشد:( / حالا هي دلمو بسوزونيد :(

ايشالا دفه بعد... :)