پيام
+
*اشتباه اول من اين بود که به تو اعتماد کردم . اشتباه دوم من اين بود که عاشقت شدم . اشتباه سوم من اين بود که فکر مي کردم با تو خوشبخت مي شم . اشتباه بعدي من اين بود که تو رو صد بار بخشيدم. اشتباه هزارم من اين بود که هيچ وقت خودم رو از پنجره پرت نکردم بيرون . هنوز هم دارم اشتباه مي کنم که با تو حرف مي زنم...*

زهرا بشري موحد
91/5/11
لعل سلسبيل
مصطفي مستور / تهران در بعد از ظهر
لعل سلسبيل
:) دوست دارم کارهاشو، يک در ميون:دي
لعل سلسبيل
من گنجشک نيستمشو بيشتر دوست دارم :)
غزل صداقت
هل من محيص تسنيم؟ توي کدوم کتابشه؟
لعل سلسبيل
جالبه... روي ماه خدا رو ببوس يه کم تکراريه ولي قابل تحمله:) در اين فضاي بي داستاني البته
غزل صداقت
داستان سومش فک نکنم باشه *تسنيم*..هاجر يادته اون روز تعريف ميکردي..اون داستانه رو داشتم ميخوندم ازاول تا آخرش همش ياد تو بودم..مردي که روپوش سفيد پوشيده..مردي که عينک ِ ذره بيني داشت :))))))
غزل صداقت
داستان سومش چي بود؟ يادت نيس؟:)
غزل صداقت
ذهنم درگير شد عجيييييييييييب!:دي..حکايت عشقي بي قاف بي شين بي نقطه ش رو خوندي؟
لعل سلسبيل
کوري رو خوندي غزل؟ اي والله داري! آفرين صد آفرين دختر خوب و کتاب خونم :) منم خوندنشو باز شروع مي کنم. براي بار شونصدم البته.
لعل سلسبيل
شماها چه حافظه اي داريد ها! :دي
لعل سلسبيل
من نويسنده اي که عاشقش باشم رو همه کاراشو مي خونم :)) نمايشنامه...... اي... چندش:دي
لعل سلسبيل
هاجر، فرزندم!!! :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
غزل صداقت
هاجر :))
غزل صداقت
ناصر ارمني چطوره تسنيم؟
لعل سلسبيل
اين ارمني رو نخوندم. مالي هست آيا؟
لعل سلسبيل
نويسنده هايي که من همه کاراشون رو خوندم زيادن، در اين فيد جا نميشن (آيکون پز دادن فرهنگي) :))))))))))
لعل سلسبيل
شب بخير عزيز. خواباي خوب ببيني :)
لعل سلسبيل
عزيزم من در 15 سالگي کلي کتاباي ممنوعه خوندم ممنوعه و ضاله :دي هرچي از افتخاراتم بگم کم گفتم :))))) کتاب ميگرفتم از کتاب خونه بعد که مي خوندم روم نميشد خودم ببرم پس بدم. ميدادم بابام ببره :))))))
غزل صداقت
هاجر ناصر ارمني از امير خاني ِ :)..بابا کتابخون اونم از نوع ِ ممنوعه! :))
لعل سلسبيل
چطو تا حالا نشنيده بودم؟! :دي. ديگه ديگه. الان ولي اتل متل توتوله مي خونم:))
غزل صداقت
دست ِ راستت رو سر ِ ما:دي :))))))
لعل سلسبيل
امروز تا پنج دقيقه بعد افطارم نفهميدم اذان شده... :دي
غزل صداقت
حتما مشغول کتاب خوندن بودي؟ اوهوم؟:دي
لعل سلسبيل
آره جان خودم. از نت که اومدم يه راست رفتم سراغ کتاب:دي
لعل سلسبيل
:)))))))) سه متري من اين ور تر نيا:))))))
غزل صداقت
نچ نچ نچ هاجر! :))
لعل سلسبيل
چي شد غزل؟ :دي
غزل صداقت
کتابخون ِ ممنوعه و ضاله :دي
لعل سلسبيل
:)))))))))))))))))))))
لعل سلسبيل
افاااااااااااااا :دي
غزل صداقت
هاجر..اصن ما واقعني عاشق همون ممنوعه و ضاله ها هم هسم..بيا نزديکتر آبجي جان :دي
لعل سلسبيل
خواهش نکن آبجي جان:دي مامانت کله مو مي کنه :))
.:راشد خدايي:.
منظور مصطفي کردبچه هست؟
لعل سلسبيل
آره. رفته فاميليشو عوض کرده گذاشته مستور :))
غزل صداقت
نه اصنم مامانم بهت کاري نداره:دي
لعل سلسبيل
اووووووه! (آيکون نفس عميق و راحت) :دي
غزل صداقت
:))