شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ *اشتباه اول من اين بود که به تو اعتماد کردم . اشتباه دوم من اين بود که عاشقت شدم . اشتباه سوم من اين بود که فکر مي کردم با تو خوشبخت مي شم . اشتباه بعدي من اين بود که تو رو صد بار بخشيدم. اشتباه هزارم من اين بود که هيچ وقت خودم رو از پنجره پرت نکردم بيرون . هنوز هم دارم اشتباه مي کنم که با تو حرف مي زنم...*
مصطفي مستور / تهران در بعد از ظهر
:) دوست دارم کارهاشو، يک در ميون:دي
من گنجشک نيستمشو بيشتر دوست دارم :)
هل من محيص تسنيم؟ توي کدوم کتابشه؟
جالبه... روي ماه خدا رو ببوس يه کم تکراريه ولي قابل تحمله:) در اين فضاي بي داستاني البته
داستان سومش فک نکنم باشه *تسنيم*..هاجر يادته اون روز تعريف ميکردي..اون داستانه رو داشتم ميخوندم ازاول تا آخرش همش ياد تو بودم..مردي که روپوش سفيد پوشيده..مردي که عينک ِ ذره بيني داشت :))))))
داستان سومش چي بود؟ يادت نيس؟:)
ذهنم درگير شد عجيييييييييييب!:دي..حکايت عشقي بي قاف بي شين بي نقطه ش رو خوندي؟
کوري رو خوندي غزل؟ اي والله داري! آفرين صد آفرين دختر خوب و کتاب خونم :) منم خوندنشو باز شروع مي کنم. براي بار شونصدم البته.
شماها چه حافظه اي داريد ها! :دي
من نويسنده اي که عاشقش باشم رو همه کاراشو مي خونم :)) نمايشنامه...... اي... چندش:دي
هاجر، فرزندم!!! :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
هاجر :))
ناصر ارمني چطوره تسنيم؟
اين ارمني رو نخوندم. مالي هست آيا؟
نويسنده هايي که من همه کاراشون رو خوندم زيادن، در اين فيد جا نميشن (آيکون پز دادن فرهنگي) :))))))))))
شب بخير عزيز. خواباي خوب ببيني :)
عزيزم من در 15 سالگي کلي کتاباي ممنوعه خوندم ممنوعه و ضاله :دي هرچي از افتخاراتم بگم کم گفتم :))))) کتاب ميگرفتم از کتاب خونه بعد که مي خوندم روم نميشد خودم ببرم پس بدم. ميدادم بابام ببره :))))))
هاجر ناصر ارمني از امير خاني ِ :)..بابا کتابخون اونم از نوع ِ ممنوعه! :))
چطو تا حالا نشنيده بودم؟! :دي. ديگه ديگه. الان ولي اتل متل توتوله مي خونم:))
دست ِ راستت رو سر ِ ما:دي :))))))
امروز تا پنج دقيقه بعد افطارم نفهميدم اذان شده... :دي
حتما مشغول کتاب خوندن بودي؟ اوهوم؟:دي
آره جان خودم. از نت که اومدم يه راست رفتم سراغ کتاب:دي
:)))))))) سه متري من اين ور تر نيا:))))))
نچ نچ نچ هاجر! :))
چي شد غزل؟ :دي
کتابخون ِ ممنوعه و ضاله :دي
:)))))))))))))))))))))
افاااااااااااااا :دي
هاجر..اصن ما واقعني عاشق همون ممنوعه و ضاله ها هم هسم..بيا نزديکتر آبجي جان :دي
خواهش نکن آبجي جان:دي مامانت کله مو مي کنه :))
منظور مصطفي کردبچه هست؟
آره. رفته فاميليشو عوض کرده گذاشته مستور :))
نه اصنم مامانم بهت کاري نداره:دي
اووووووه! (آيکون نفس عميق و راحت) :دي
:))
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top