شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ برگي زرد از درخت روبرويم فرو افتاد هنگاهي که بر زمين دراز مي کشيد از او پرسيديم: آيا برمي گردي؟ گفت: نه ... همه به من مي پيوندند.
شعر از طلال الرشيد/ ترجمه طاهري
*صبا*
اوه چه خارجي ... :دي
آررررررررره عربيه:دي
عجب برگ فرهيخته اي :-))))))))))))))))))) اييييييييييييييييييييييش
*صبا*
عربي هم خاررررررررررررررجيه؟ :دي
با لحن پسر خاله: خوب مگه چيه؟!
صبا:)) تو هم خوب مگه چيه؟؟؟؟؟؟؟؟
*صبا*
با لحن پسر خاله: با کي بودي؟
*صبا*
سواله ... جمله خبري نيست که تو سوال بپرسي :))
با تو و آقاي پاکدل:دي. من سوالو با سوال جواب ميدم خب!
*صبا*
آهان بله ... :)
بهله بهله...
*صبا*
اوهوم اوهوم ...
:دي :دي
*صبا*
هه هه
مي بيني؟ دستي دستي دارم فيد خودمو تخريب مي کنم!:)))
*صبا*
عزيزم فيدت تو همون نظر دومي تخريب شد، حواست نبد :دي ... راحت باش ما الان روي آوارها فيد نشستيم :دي
از دست تو!! بادوم و توت و اينا نميخواي ديگه؟ نه؟!
*صبا*
بخوام هم ديگه فرقي نميکنه ... ديگه شناختمت ، سعي نکن منو گول بزني :دي
:دي چمه مگه؟!
*صبا*
خشنته مگه
:))))))
شهر خدا
http://heyaat.parsiblog.com/Feeds/6753165/
*صبا*
:)
مهدیا313
برگ کتابي که خاطرات عمر چند ماهه اش در اين زمان به پايان رسيده و اکنون ماموريتش را به خوبي به مقصد رسانيده جاي دارد از خود بپرسيم ما چه کرده ايم در زمان پاييزي (مهديا313)
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top