لــعل سـلـسـبیــل
اصل اول: خود سازی؛
در خود سازی این همیشه برایم جالب بوده است که مهم نیست خود ساخته شده ات که باشد و چه کاره باشد. چوپان باشد یا فرمانروا. حتی آمار چوپانهایی که خود را ساختند و پیامبر شدند بیشتر است از فرمانرواهایی که به این مقام رسیدند.
و چرا خود سازی؟
این علت هم برایم جالب توجه است. تا خودت را نسازی، چیزی ساخته نخواهد شد، حتی محیط زندگیات. چرا؛ جامعه ممکن است ساخته شود اما نه از جنس مرغوبش!
نتیجهی خودسازی هم جالب است، رسیدن به خدا؛
وقتی خودت را خوب پیدا کردی خدا را در درون خودت خواهی یافت. اما اینها را نگفتم که مثلا به کسی درسی بدهم. خواستم یک یادآوری کرده باشم. یک تلنگر کوچک اول از همه به خودم و بعد هم هرکس که اهل نشانههاست. که حواسمان به مسائل حاشیهای اینقدر پرت نشود که اصل قضیه را فراموش کنیم. که اصل مهمتر از همهی فرعیات پرهیاهوست. یادمان نرود که خودهای خوب ساخته نشده، مضرند برای جامعهی ما.
که اگر نسبت به خودمان هوشیارتر باشیم نسبت به اجتماع و این جمع خودها، آگاهانهتر می بینیم؛ عمل که پیشکش!
این روزها میآیند و بهتر بگویم آمدهاند تا ما در پرتویی از خودی عظیم قرار گیریم. با خوبها و خوبترینها اگر خودمان را قیاس هم کردیم، بد نیست. چه اشکالی دارد اگر کمی سختگیرتر باشیم و بهترین خودهای آمده به زمین را برای یاد گرفتن انتخاب کنیم. چه احساس خوبی به خودمان دست میدهد اگر اینطور فکر کنیم که همهی رسولان آمدهاند تا به من، به خود من درس دهند و چقدر من مهم هستم که خدا اینطور نسبت به من عمل کرده است. پس خودمان را دست کم نگیریم که اگر خود را نبینیم فاتحهی همه چیزهای دیگر هم خوانده است!
در ضمن، برای اولین بار بدم نمیآید اگر این حرفها را کمی هم با چاشنی یک دیدگاه سیاسی ببینید!
Design By : LoxTheme.com |