سفارش تبلیغ
صبا ویژن


لــعل سـلـسـبیــل

 برای من لااقل، چند سالی­ست اینرنت محل بیشتر تحقیق و جست و جوهایم است. کلمات و واژگان جدیدی که از جایی می شنوم یا می­خوانم، اخبار و اطلاعات به روز دنیای فناوری تا اخبار کتاب و شرح حال نویسنده­هایی که دوستشان دارم و کلی چیزهای دیگر که من را به موتورهای جست و جو وصل می­کنند. اما بعضی وقت­ها بعضی موضوعات هستند که هنوز به وب فارسی راه پیدا نکرده­اند. مثل حالا که شوق نوشتن یک داستان دارد خفه­ام می­کند و از طرفی دلم می­خواهد داستانم مستند باشد و مبنای علمی داشته باشد و این حرف­ها، اما در اینترنت چیزی پیدا نمی­کنم، چیز دندان­گیری پیدا نمی­کنم. از طرفی تنها کتاب­خانه­ای هم که عضوم کاملا هنری و فرهنگی­ست و کتاب­های علمی ندارد... کتاب فروشی­ها هم که ... (من با کتاب فروشی­های شهرمان خیلی مشکل دارم!). الان خیلی ناراحتم که باید داستانم را 100 درصد تخیلی بنویسم و به نوعی سر بچه های معصوم مردم را گول بمالم! فکر می­کنم بدترین احساس برای یک نویسنده وقتی­ست که بخواهد خوانندگانش را دور بزند!

پ.ن: در طول یک سال گذشته، سومین حیوان خانگی به زندگی­ام وارد شده است. (یک بچه همستر) و خیلی خوشحالم که در سالگرد تولدم در کمال خودشیفتگی، این هدیه را به خودم دادم. اسم موجود قلنبه­ی طلایی­ام را «پفک» گذاشتم. از این اخلاقش هم خیلی خوشم میاید که هرچی و هرچقدر بهش می­دهم، دستم را رد نمی­کند!


نوشته شده در شنبه 89/8/8ساعت 7:55 عصر توسط هـاجـر زمـانـی نظرات ( ) | |

Design By : LoxTheme.com