• وبلاگ : لــعل سـلـسـبيــل
  • يادداشت : وسوسه
  • نظرات : 6 خصوصي ، 21 عمومي
  • پارسي يار : 7 علاقه ، 2 نظر
    		•
    ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + مائده 
    سلام عزيزم. مثل همه ي دست نوشته هات عالي و ناب بود.
    پاسخ

    مرسي خانومي.
    + گمگشته 


    بسم الله

    سلام هاجر خانم گل ...خوب هستيد که انشالله :)

    بسيار عالي قلم زده بوديد ....قلمتون درد نکنه ...

    فقط ببخشيد اگه آدم اين احساسات و حال و احوال رو اونوقت به جاي اوني که تو بساط پيرمرده به يکي داشته باشه يعني معتاده ؟

    پاسخ

    نمي دونم والا!
    + علي مظفر 

    درود

    ابريست هوا فصل پريشاني ما

    غم آمده شادمان به مهماني ما

    با چتر بيا و آبرو داري کن

    امروز تو در هواي باراني ما

    خواندمت. موجز و مختصر گفتن شما ارزنده است . افرين افرين افرين

    نيک باشيد.

    بدرود



    پاسخ

    مرسي. نظر لطفتونه.
    + يه شهروند درجه دو 
    چه وسوسه با حالي
    ولي من از خودم و تو مطمئنم ديگران ور نمي دونم
    اطمينانم از اينه که اگه هزار تا اتوبوس هم بياد و بره و هيچ کدوم مال مسير ما نباشه اگه کل هيکل غم و غصه هاي دنيا هم آوار بشه توو سرمون و اگه هزار تا بلاي ديگه بازهم فقط پشت کامپيوتره که جرات داريم حرف سيگار کشيدنو در ملا عام بزنيم
    اين جوري دارم مي گم که وسوسه هر دومون بيشتر بشه و از لج اين کامنت هم که شده يه بار امتحانش کنيم
    فکر کن
    پاسخ

    :))))))))))))))) چي بگم والا آبجي!
    + غزل ِ صداقت 
    ميرفتي کنار ِ بساط ِ پيرمرد؟
    ادامش؟:دي
    پاسخ

    پايان بازه آبجي:دي
    + فاطمه اشعري 


    من واقعا اگه يکم اتوبوسي که مي خوام دير بياد تو همون ايستگاه اتوبوس مي زنم زير گريه تا حالا چند بار اين کارو کردم منتظر بودن واسم به اندازه ي دنيا سخته حالا مي خواد اتوبوس باشه مي خواد هر چيز ديگه البته در خيلي از موارد هم عصباني ميشم و ...

    کلا حوصله هيچي رو ندارم

    پاسخ

    اي جونم! منم نزديک بود گريه م بگيره، فقط محض آبروداري ننوشتم اين قسمتشو! :دي
    + هدايت 
    ... و اين ايستگاه هاي هميشه شلوغِ اتوبوس، و آن اتوبوس هايي که هميشه دير مي آيند و هميشه پر مي آيند، چه چيزها که به ما ياد ندادند.
    پاسخ

    ...
    + رضا 

    نزديک محرم است سينه زن خواهم شد

    مجنون عزاي بي کفن خواهم شد

    کوري دو چشم هر که منکر باشد

    امسال دوباره گريه کن خواهم شد

    منتظرتون حضور گرمتون هستيم

    + عرفان 
    به روزم و منتظر شما ... يا علي [گل]
    + دختر شهيد 

    مصاحبه با استاد نوجوان درس ساخت بازي هاي رايانه اي استاد مجيد کفاش نيري در ويژه نامه غدير

    http://monasebati.parsiblog.com/

    + Sarmad 

    سلام دوست خوبم

    بروز هستم با :

    " خيال تو ... "

    http://insher.parsiblog.com/

    *!* خانه ي شعر و ترانه *!*

    + راشد خدايي 
    پيشنهاد ما به شما
    ماساژور گردن شاندرمن است!

    همه اش نگيم لعنت!
    يه کم بگيم درود!
    درود بر سيگار فروش؛ وطن فروش، آدم فروش
    پاسخ

    واقعني درود بگم؟!
    + راضيه 
    واقعيت‌اش اين است که دلم مي‌خواهد شرطي را که با خودم بستم ببازم...اصلا من که شرط‌بندي بلد نبودم نبايد گول دلم را مي خوردم و شرط مي‌بستم...حالا هم بايد پايش بايستم!زنانه‌ي زنانه! (جون مرد نيستم که بشود: مرد و مردانه!) پيرمردي که گفتي کجاست؟ اتوبوس من هميشه دير مي‌کند...
    (1-هاجر عزيزم به خاطر اين کامنت‌ ماليخوليايي، من را ببخش!
    2-چه خوب که تو هستي، اين‌جا هست...لذت خواندن نوشته‌هاي تو را با هيچ نوشته‌‌ي ديگري عوض نمي کنم)
    پاسخ

    ممنون راضيه عزيزم.
    + عليرضا عباسي 
    سلام درکتون مي کنم
    مريضي خيلي بده اونم اگه خوب شدني نباشه :(
    انشاءالله براي شما که خوب شدنيه
    خيلي زيبا مي نويسيد ..اين پا و آن پا مي کنم، نمي دانم که دوست دارم شرط با خودم را ببرم يا ببازم. (متوجه نشدم اصلا)
    هنوزم بايد تشکر کنم بابت صد سال تنهايي
    وقت کرديد چندتا کتاب خوب برام بزاريد
    يک تشکر خيلي عظيم براي اينکه تو ليست لينکهاتون هستم
    دعا مي کنم شما هم فراموش نکنيد
    يا علي مدد

    پاسخ

    اوهوم. مريضي از نوع مزمن يعني خيلي اميد نداشته باش! چند وقت يه بار مي خونم صدسال تنهايي رو، ارزشش رو داره...
       1   2      >