آشنا،
دست در دست خدا به كدامين ديار؟دستهايم ارزاني دستهاي لرزاني كه،
گره نزدند و گره زدند روايت كوير گرمازده روح بشريت را به،
باران رحمت ذوالجلال.
و بياد بياور قصه غريبه اي كه دست لرزانش ناگزير دامانت بود،
و گاه رفتن زير لب زمزمه كرد:
التماس دعا، هم قبيله.