سلام
odgd cdfh f,n
موفق بايشد
خيلي زيبابود
به وب من نيز سر بزنيد
سلام هاجر عزيز!
انگار اين نوشته يک جورايي به نوشته قبليتون مربوط ميشود. در مورد نوشته قبلي کمي متاسفانه با شما بد برخورد شد. خوب، بايد دقت کرد و ديگران را به طمع نينداخت...اين نوشتهات با اينکه پرداخت زيبايي دارد؛ امّا موضوعش يک موضوع مبتذل است. اي کاش همه مخاطبين شما مثل من تو را ميشناختند. تو مثل گل پاکي! روحي به وسعت بهار داري، نگاهنت به زندگي زيباست؛...امّا دنيايي که با تو سرجمگ دارد تو را گاهي عصباني ميکند. بايد صبر صبر کرد. صبر زيباست. صبر بخاطر ما زيباست. ما نويسندهها از وقتي که به دنيا ميآييم تقريبا دلمان هم در بازار دلفروشان به حراج گذاشته ميشود. امّا کو مشتري؟ بايد خريدار را يافت. خريدار اصلي را. ان الله اشتري من المومنين انفسهم...حالا نميدونم اين آيه رادرست نوشتم يا نه؟ به هر حال از قديم شنيدهايم که هيچ کس مثل خدا قدر اين قلبهاي شکسته و سوخته را نميداند. خوش باشي!
سلام هاجر جان . بسيار زيبا بود
من آپم خواستي به من سر بزن ....
اي خـــــــــــــــــــــدا.......تا كي بايد شاهد چنين صحنه هايي باشيم
خب بگو بيچاره ي بدبخت و....واسه چي خودت رو اون طوري به حراج مي زاري و هر غلطي كه بخواهي مي كني و بعد بخواي دست به خودكشي و خود سوزي بزني.....اون موقع كه بوسه و بغل را قيمت مي گذاستي و غرق شدن در گناهان تو را از همه چيز غافل كرده بود اگر كمي به سوي خدا روي مي آوردي طوري نبود كه روحت را اين گونه...نمي دانم چه بگويم...وايييييييي....از خدا مي خوام خودش كمك كنه....
هاجر جونم روي سخنم با تو نبودا:دي!!!!(حالا اگه اينو نمي گفتم مثلا تو فكر مي كردي به تو گفتم:دي!!) به هر حال خيلي زيبا مي نويسي
خلاصه به همون كساني گفتن كه...آره..همون...همون...
يا حق...