• وبلاگ : لــعل سـلـسـبيــل
  • يادداشت : آي بشتابيد يك نفر به قلبش چوب حراج زده ...
  • نظرات : 8 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام هاجر عزيز!

    انگار اين نوشته يک جورايي به نوشته قبليتون مربوط مي‌شود. در مورد نوشته قبلي کمي متاسفانه با شما بد برخورد شد. خوب، بايد دقت کرد و ديگران را به طمع نينداخت...اين نوشته‌ات با اينکه پرداخت زيبايي دارد؛ امّا موضوعش يک موضوع مبتذل است. اي کاش همه مخاطبين شما مثل من تو را مي‌شناختند. تو مثل گل پاکي! روحي به وسعت بهار داري، نگاهنت به زندگي زيباست؛...امّا دنيايي که با تو سرجمگ دارد تو را گاهي عصباني مي‌کند. بايد صبر صبر کرد. صبر زيباست. صبر بخاطر ما زيباست. ما نويسنده‌ها از وقتي که به دنيا مي‌آييم تقريبا دلمان هم در بازار دلفروشان به حراج گذاشته مي‌شود. امّا کو مشتري؟ بايد خريدار را يافت. خريدار اصلي را. ان الله اشتري من المومنين انفسهم...حالا نمي‌دونم اين آيه رادرست نوشتم يا نه؟ به هر حال از قديم شنيده‌ايم که هيچ کس مثل خدا قدر اين قلبهاي شکسته و سوخته را نمي‌داند. خوش باشي!

    پاسخ

    بله ... اين نوشته در ادامه ي نوشته ي قبلي بود ... منتهي من قبول ندارم كه مبتذل نوشتم !