زيباترين و عاشقانه ترين شعري كه شنيدي چي بوده؟
و در وصف چه كسي؟
دارم يه مجموعه شعر درست مي كنم
منتظرم
سلام
ايام شهادت امام حسين عليه السلام را تسليت ميگمچه مي توان گفت ...
يه کوچولو درد ودل ... مياي؟
چه زيبا
عشق براستي تصويري واضح تر وگوياتر از همين توصيف شخصيتان ندارد .
عاشق بمونيد
يازهرا
سلام هاجر
آخ كه در اين پستم كمي از حرف دلم را گفتي. من هم نذاشتم كبوتر دلم تا اوج پرواز كند چون ترسيدم عقاب حوادث تكه تكه اش كند. اما كاش مي گذاشتم.
خوبه من دعا كردم امتحاناتون تا آخر دي ماه كنسل شد.
عكسم بايد ديده بشه بازم نگاه كن.
جهان را صاحبي باشد خدا نام ....
سلام ...
عشق رازيست سر به مُهر
تسليت...
خيلي قشنگ بود...ولي...شما كه افسرده نشدي...؟
يا حق
سلام خوب هستيد
كلي پست عقب موندم...
امروز هم تعظيل شديم...
اگه به روز نكنم آرشيو ديم از دست ميره...
متن نا اميد كننده اي كننده اي بود خصوصا از هاجر زماني . ان هم هاجري كه ساعت ها باهم به گفتگو و بحث مي نشستيم اما خب چه مي شه كرد شايد در اين چند روزه خيلي چيزاي جديد اتفاق افتاده كه دنياي فكري و تفكر تغيير مي كند البته اين چيز عجيبي نيست چون با يه كتاب خواندن تفكر انسان از ان رو به ان رو مي شود .
نمي دانم قصه عشق چيست شايدم بدانم اما خب ايا انسانهايي كه عشق زميني ندارند و فقط اسم عشق را شنيدند بايد با چنين تفكري كه آرزوي مرگ بكنند . زندگي شيرين تر است چون انسانهاي با تكامل وقتي در زندگي دنيايي به تكامل رسيدند مرگ برايشان شيرين تر مي شود اما اگر تفكر را طوري پيش ببري كه خودت را با ان وقف ندهي هيچ چيزي برايت شيريني ندارد
هاجر بلند شو و تفكرت را تغيير بده كه مي دانم اين تفكرت نيست اين احساست هست حداقل شناختي كه مي توانم ازت داشته باشم .
شب خوش و گرم گرم باش در اين سرماي زمستاني برفي
آن گاه كه انسان به عشق راستين اجازه ي ظهور دهد , آن ساختارهاي نهادينه ي پيشين نابود مي شود و توازن هرچه درست و حقيقت مي پنداشتيم , بر هم مي خورد . جهان زماني حقيقي است كه انسان عشق را بشناسد ... پيش از آن زندگي مي كنيم , با اين خيال كه عشق را مي شناسيم , اما شهامتش را نداريم كه تا آن طور كه هست , با آن رو به رو شويم .
عشق نيرويي وحشي ست . اگر بكوشيم مهارش كنيم , نابودمان مي كند . اگر بخواهيم اسيرش كنيم , ما را به بردگي مي كشاند . اگر سعي كنيم آن را بفهميم , در سرگشتگي و حيراني بر جايمان مي گذارد .
سلام.
خيلي شانسي به صفحه شما رسيدم.
من هيچ چي نمي دونم، من نمي دونم چرا اين طور مي نويسين، نمي دونم سبک نوشتن شما اينطوريه يا دل شما اين طوري فرمون نوشتن ميده! اما به هر حال خوب مي نويسين براي هرکي و هر چي مي نويسين.
فکر کنم از وب من خوشتون بياد. البته اگه چيزي که نوشتين وصف حالتون باشه، خوب نمي شه خيلي باتون کل کل کرد. اگه حوصله کردين، غزل هام رو نقد کنين. قدم بر چشم....
http://penpal.parsiblog.com