سلام خانوووم
من كه مي دونم از صبح تا شب كه گل بارون شدي واسه چي دلت گل ميخواست ناقلا!
اين تيكه آخرش بود:
(دوست دارم بوي گل بدهم ، روي دستم ، آنجا كه نبضش تند تند مي زند عطر مي زنم ، مولكولهاي بازيگوش توي هوا پخش و پلا مي شوند ، همه جا بوي گل و گياه مي گيرد...)
آقاتون بايد به خودش حسوديش بشه همچين لعل سلسبيلي داره..
:)