من چقـــــــــــــدر زياد از اين مدل پيرمردها ديدم کنار خونه ها يا مغازه هاشون. عجب حس نوستالژي داره!
زيبا بود. با عنوانِ داستان، زيباتر هم شد.
مي تونه به نوعي حکايت بسياري از پيرمردها و پيرزن هايي باشه که هر روز ساکت و صامت با چشمايي مات و بي رنگ مي بينيمشون و بي تفاوت از کنارشون رد ميشيم
جالب بود