آواز عاشقانه ي ما در گلو شکستحق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست
ديگر دلم هواي سرودن نمي کندتنها بهانه ي دل ما در گلو شکست
سلامبازم نوشته متشريف مياري؟
سلام بر دوست عزيز.............[گل]
راستش من دوباره برگشتم .......... نميدونم چي بگم......... اما بخاطر اصرار زياد دوستانم و شما ها برگشتم............ لابد الان ميگيد که ما که اصراري نکرديد [زبان] راستش نظرات شما ها اينقدر زيبا بود که نتونستم اين وبلاگ تنهايوم رو تنها بزارم و برگشتم.......... [گل]
اما خوب حالا بازم اينجام کنار شماها ...................[گل]
اميدوارم بازم مثل هميشه بهم سر بزندي و تنهام نزاريد.........[گل]
سلام
خوبين
منم خوبم
ميگم هاجر خانم
اين چه اپي چقدر زياده
من كه دروغ نگم نخوندمش
اگه وقت كردم چشب ميخونم
غريب است دوست داشتن وغريبتر از ان دوست داشته شدن
سلام هاجر جان !
مي خواستم بگم كه اين پستت واقعا واقعا واقعا ...
عالييييييييييييييييييييييي بووووووووووووووووووووووووووووووود
دستت درد نكنههههههههههههههههههههههههههههه
خسته نباشيد
التماس دعا
بازم سلام،
راستي ممنون از بابت اون شعر ...
واقعا لطف كردي. بايد خيلي زودتر از اين تشكر ميكردم منتهي فرصت نشد!
فكر كردم خيلي دير شده براي اينكه جواب كامنت هاتو بدم. ترجيح دادم بيام اينجا تشكر كنم ...
سلام،
نمي دونم چرا همين طور كه داشتم اين پست رو ميخوندم، ياد نمايش ترومن افتادم! يكي دو سال پيش تلويزيون گذاشته بود ...
همه اش ذهنم ميرفت دنبال اينكه با اون مقايسه اش كنم اما ...
نه گمانم يه فرقايي هست، به نظرم اينقدرها هم اين سريال تكراري نيست. گاهي اين بازيگرها هستند كه كليشه شدند. ياد نگرفتيم نقش هاي مختلف بازي كنيم. نسل اندر نسل، شايد ...
به نام يكتاي بي همتا
خيلي زياد بود نتونستم همه رو بخونم اما خدا مي خواد اين طوري زندگي كردن رو به ما ياد بده اميد ودر آخر هم مرگ ولي اين كه چگونه بميريم
شايد چگونه زيستن وچگونه مردن واين همه تكراري بودن برا اينه كه ياد بگيريم ولي انگار اشرف مخلوقات (انسان) يك چيزي كم داره واون اينه كه دوست داره همه چي رو خودش دوباره تجربه بكنه
موفق باشي
سلام هاجر
بابا دست به قلمت خيلي خوبه. قدر خودت را بدون. بسيار زيبا نوشتي.
جدا ميگي ممنوع نيست. بابا اين كتاب تابلويه كه درباره انقلاب ما نوشته شده. البته تاريخ ژاپ مال خيلي قبل انقلابه ولي دقيقا تمام شخصيت هايش را مي توان تو جامعه ما پيدا كرد.
ببينم اين راز داوينچي جذاب هست تا من شروع كنم به خوندنش؟
شما را به خواندن پستي از ميزگرد شبانه دعوت مي نمايم . حاج منصور در سفرهاي استاني .
بنويس تا ما هم بكانتيم
هاجر بيچاره دلت كه اينا توشه ، خيلي بودا ، راستي اگه خدا اينو بخونه مي ره تو فكر ، مي گه هاجر راست مي گه ها و ديگه كسي به دنيا نمي ياد .
اينبارم خوشكل نوشتي اما يه جورايي مي شد بگي سركاري بود .(چشمك)
تا سلامي ديگر خدانگهدار
واقعا خسته نباشيد
واي مردم
تا اخر خوندم
باور كن اخرا خوابم برد
موفق
مويد
منتظر
يا علي
اول فكر كردم اين نوشته توست. مي خواستم كلي به به و چه چه كنم. ولي ديدم نوشته ديگرياست. ولي خداييش اين نويسنده چقدر غر زد. سرمون را خورد. اما به نظر من همه اين فيلمهاي زندگي تكراري نيست. با عشق زندگي آدم از خور و خواب و خشم و شهوت بيرون مياد. معنا پيدا مي كنه.