• وبلاگ : لــعل سـلـسـبيــل
  • يادداشت : داستانك: چطور شد كه بهار رفت؟
  • نظرات : 5 خصوصي ، 10 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام هاجر

    ديگه بهار مصنوعي وجود نداره كه. انقدر ها زندگيمون ماشيني نشده. هركس كه ميره تو طبيعت عشق مي كنه. اين هفته احتمالا بريم دهات كمي خوش بگذرونيم.

    آره خب. من آدمم. روحيه ام حساسه. اگه نبود كه سنگ بودم.

    قلمت هميشه پرتوان باد. ايشاالله روزي نويسنده اي مثل جك لندن ميشي :دي

    خب اين دوران هم شيريني خاص خودشو داه. ايشالله مشكلات حل ميشه. هاجر دعا كن همه مشكلات مادي باشه. همه مشكلات قابل حله جز آبرو و مرگ.

    بابا قانع. اگه همه مثل تو بودن كه مشكلي نبود. من م يدونم تا شوهر آينده ام از شغل من آگاه بشه فكر مي كنه كل خزانه كشور دستمه. دست م يذاره رو سرويس 10 ميليوني :دي