سفارش تبلیغ
صبا ویژن


لــعل سـلـسـبیــل

خانم گربه‌ی پا به سن گذاشته، می خواست برای یگانه دختر دردانه اش جهیزیه بخرد. با خودش فکر کرد و به این نتیجه رسید که اگر با همسایه هایش صلاح و مشورت کند بد نیست. پس به سراغ تنها همسایه هایش یعنی خانم کلاغ پیر و خانم اژدهای فیس فیسو رفت و موضوع جهیزیه را با آنها در میان گذاشت. به آنها گفت:« می خواهم برای دخترم کاسه و بشقاب بخرم همین طور ...« هنوز حرفش کامل از دهنش بیرون نیامده بود که خانم اژدهای فیس فیسو پرید توی حرفش و گفت:« چینی بخر! تموم دخترای فامیل ما ظرفاشون چینی یه! خیلی با کلاسه!». خانم اژدها هنوز دلش می خواست پز دخترهای فامیلش را بدهد که خانم کلاغ پیر گفت:« واه واه چه سلیقه ای! تجربه ثابت کرده که اگه یه نوک به ته ظرف چینی بزنی می شکنه! خرد و خاکشیر می شه ! اونوقت هم دلت سوخته هم پولت! عوض چینی، ظرف استیل بخر، هم براقه و چشمگیر، هم اینکه هرچی هم تهش نوک بزنی آخ نمیگه!». خانم اژدها که بدجوری کنف شده بود گفت:« اه اه! استیل؟ یه فوت کنی همچین ذوب میشه که از ریختو قیافه می افته! تو هم با این نظرهات!» خانم کلاغ پیر که نمی توانست توهین به شخ شخیصش را تحمل کند کنترلش را از دست داد و با نوک تیزش سمت خانم اژدها پر کشید. انگار قصد داشت چشمهایش خانم اژدهای فیس فیسو را از کاسه در بیاورد. خانم اژدها هم گارد گرفت و نفسش را نگه داشت... هووووم!. چند ثانیه بعد آنچنان دعوایی درگرفت که بیا و ببین!ً خانم گربه که دیگر بیش از این طاقت نداشت رو  به دو تا همسایه اش کرد و نعره ای گربه سانانه از ته دل کشید و گفت:«بس کنید دیگه! اصلا نه چینی نه استیل! از خیر جهیزیه و مشورت و پز دادن گذشتم! اصلا یه ذره گوشت شکار چیه که آدم بخواد بذارتش توی کاسه بشقاب؟». خانم گربه ی پا به سن گذاشته ، این را گفت و خانم اژدهای فیس فیسو و خانم کلاغ پیر را با عقایدشان تنها گذاشت.


نوشته شده در شنبه 88/1/29ساعت 11:32 عصر توسط هـاجـر زمـانـی نظرات ( ) | |

Design By : LoxTheme.com