لــعل سـلـسـبیــل
روز خوب یعنی روزی که وقتی از مقابل قصابی رد می شوی، هنوز برایش مرغ و گوشت و دل و جگر نیاورده باشند. ماشین حمل گوشت که بیاید، آب از زیر سبدهایش می چکد بیرون، آب خون آلود ردی از بو را توی فضا جا می گذارد که دلت می خواهد تمام صبحانه های خورده و نخورده را تقدیمش کنی!
روز خوب یعنی روزی که میوه فروش دارد دسته پیازچه را می شوید و برگ های کاهو را می کند، از در مغازه اش که رد می شوی، بوی نارنج و سبزی بزند زیر بینی ات.
روز خوب یعنی چند قدم آن طرف تر قصابی و میوه فروشی، صاحب مغازه دخانیات هوس کرده باشد کمی زودتر کرکره را بالا بکشد، بوی توتون و مستی و ملنگی... روز خوب یعنی توی تاکسی آقای راننده شب قبلش سیرداغ میل ننموده باشد و بند بند وجود آقایی که کنارت می نشیند بوی سیگار و عرق و جوراب نشسته ندهد. روز خوب یعنی روزی که اسکناس هزاری توی دستت هنوز نو باشد و بوی پول نو توی دست عرق کرده ات جاخوش کند.
روز خوب یعنی ناغافل دوست قدیمی ات را ببینی که از قضا چند شاخه گل هم دستش است، بعد ناغافل یکی از گل ها را به تو بدهد و تمام روزت بوی گل میخک بگیرد.
Design By : LoxTheme.com |